ویک شب مست شدم
و زمین را پر از ابهام و سؤال
به زمان گره زدم
و گره زدم
و گره زدم
تا صبح که ناگهان از پشت پیچیدگی کوه های بلند
آفتاب سر زد
و عشق در من جوانه!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر